«حکمت پهلوانی» عنوان کتاب جدید استاد «شیخ حمید رضا مروجی سبزواری» است. عنوان پهلوانی از نام عارف بزرگ «شیخ علی آقای پهلوانی، عظم الله ذکره العزیز» گرفته شده است که استاد سلوک نویسنده کتاب است و استاد در مقدمه کتاب که در اسفند ماه ۱۳۹۸ در مسجد سلیمان نگاشته شده است از استاد خودشان با عباراتی تقدیر و تجلیل میکنند که برای من که در تاریکی درون و زندان نفس گرفتار هستم قابل درک نیست. شیوه نام بردن استاد از استادشان که یک پاراگراف کامل از مقدمه کتاب را به خود اختصاص داده است، من را یاد مقدمه کتاب «مثنوی مولانا» انداخت. مولانا جلال الدین محمد در مقدمه کتاب مثنوی وقتی از «حسام الدین» نام میبرند پاراگراف بلندی در شرح القاب و مقامات او آوردهاند که این پاراگراف مولانا در مورد شاگردشان و پاراگراف استاد مروجی در خصوص استادشان را باید بارها و بارها با دقت بخوانی تا شاید منظور ایشان را بتوانی کمی درک کنی که چگونه میشود که یک انسان چنین ارادتی به انسانی دیگر پیدا میکند و این البته که از حد فهم و درک بیچاره من خارج است.
«حکمت پهلوانی» شرح اولین داستان «مثنوی معنوی» مولانا یعنی داستان «پادشاه و کنیزک» است که در واقع نقد حال زندگی ما در این دنیاست همانگونه که خود مولانا در ابتدای این داستان میفرمایند که :
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقدِ حال ماست آن
«پادشاه و کنیزک» داستان من و شماست و داستان زندگی ما در این دنیاست و من و تو شاهی هستیم عاشق کنیزک خودمان و یک مشکل و مساله بزرگ و اساسی داریم چون کنیزک خود عاشق زرگر سمرقندی است و این درد و رنج فراوانی برای ما ایجاد کرده است و همه ما چنان از این درد و رنج آشفته و پریشان خاطر و بیقرار هستیم که برای درمان کنیزک بیمار خودمان نزد طبیبان دنیایی زیادی رفتیم و نیمه اول عمرمان صرف رفتن پیش این طبیب و آن طبیب شد و زیاد پیدا شدند طبیبانی که ادعا کردند : «هر یک از ما خود مسیح عالمیست» ولی نتوانستند درد ما را درمان کنند. پادشاه داستان مولانا هم وقتی خسته و ناامید شد از رفتن پیش طبیبان مدعی دنیایی، پابرهنه جانب مسجد دوید و محراب از اشک او پُر آب شد که : «بار دیگر ما غلط کردیم راه!»
«حکمت پهلوانی» شرح بسیار مفصل و کاملی از این داستان است که در واقع داستان سفر روح ماست و سفرنامه روح خود مولاناست و استاد مروجی سبزواری در کتاب قبل از شروع داستان مثنوی، اسفار اول و دوم عرفانی ملاصدرا را با زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم شرح میکنند. معنی «روح» و «نفس» و ارتباط این دو با جسم و زندگی این دنیای شما موضوع اصلی کتاب است. شما قبلا زیاد در خصوص روح و نفس شنیده یا خواندهاید ولی تصویرگری و درکی که کتاب از این واژهها در اختیار شما قرار میدهد در کمتر رسالهای یافت میشود. اینکه ای انسان تو در واقع «روح» هستی و واقعیت تو روح است و نه جسم و اینکه نفس و جسم چیست و تو در این دنیا چه کار می کنی و برای چه به این دنیا آمده ای و چه کار قرار است انجام دهی تا روح در قفس محبوس خودت را آزاد کنی و سفر تو در این دنیا چگونه آغاز میشود و قرار است به کجا بروی مفاهیمی هستند که در ابتدای کتاب چنان خوب شرح و تفصیل میشوند که وقتی استاد در ادامه داستان «پادشاه و کنیزک» را شروع میکنند و چهار شخصیت اصلی داستان مولانا یعنی «پادشاه» ، «کنیزک بیمار» ، «زرگر سمرقندی» و «طبیب الهی» را برایت شرح میکنند که همه خود تو هستی و داستان در واقع درون تو اتفاق میافتد و تو به خوبی میفهمی که داستان از چه قرار است و این فقط شروعی بر داستان است که در یک سوم ابتدایی کتاب اتفاق میافتد و تو همچنان راه زیادی در پیش داری تا به داستان «یوسف روح و زلیخای نفس» وارد شوی و گجسته دژ و عبد السلام را بشناسی و همه مطالبی که به عنوان مقدمه برای تو شرح شدند تا انتهای کتاب در درون تو درک میشوند ان شاء الله.
«استاد حمید رضا مروجی سبزواری» در کتابشان مانند صحبتهای جلساتشان چنان مطالب دشوار و پیچیده فلسفی و عرفانی را برای شما ساده و قابل فهم بیان میکنند و آنقدر از نقطه نظرهای مختلف به یک مطلب واحد نگاه میکنند و آنقدر به مطالب کلیدی و مهم باز میگردند و برای شما شواهد و مثالهای فراوانی از اشعار و آیات و احادیث پیرامون مطلب میآورند که موضوعاتی که در ابتدا شاید کمی دشوار بودند برای خواننده و شنونده مطالب ایشان بسیار ساده و قابل هضم خواهند شد و این ساده کردن مطالب یکی از مهارتهای استاد در کتابشان و در کلامشان است. در کتاب «حکمت پهلوانی» به خصوص در یک سوم پایانی کتاب استاد داستان «یوسف روح و زلیخای نفس» را در کنار داستان «پادشاه و کنیزک» و منطبق با مفاهیم داستان مولانا برایت تعریف میکنند تا همه مطالبی که در ابتدا کمی دشوار مینمود برایت ساده و قابل هضم شود و خلاصه کلام اینکه سنگینی ابتدای کتاب شما را ناامید از فهم کتاب نکند و کتاب را ادامه دهید تا آخر که مطالب برایتان کشف و درک خواهند شد. کتاب برای عموم مردم قابل استفاده است و حداکثر بیست درصد مطالب تخصصی دارد که آن هم با شرح و تکرار و تاکید در طول کتاب برای خواننده ساده میشود. پیشنهاد میشود سخن پایانی در انتهای کتاب را ابتدا مطالعه کنید آنجا که نویسنده سه نصیحت برای خواننده خودشان میآورند که قابل توجه است و خوب است که در حین مطالعه کتاب این نصایح را عمل کنید.
«حکمت پهلوانی» آیات و روایات زیادی را برای شما نقل میکند و شما رنگ و مزه تازهای از این روایات و آیات قرآنی خواهید چشید. باور کنیم یا نکنیم در زمان و در جامعهای زندگی میکنیم که چنان از آیات و روایات سوء استفاده شده است و از کلام نورانی بزرگان دین برای کسب اهداف سیاسی و دنیایی استفاده شده است و چنان اشخاص و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی برای توجیه کارها و اقدامات خودشان از این آیات و روایات استفاده شخصی و تجاری کردهاند که رنگ و بوی دین و چهره واقعی بزرگان دین در ذهن مردم تصویری واقعی نیست و شاید دور از واقعیت نباشد بگوییم حداقل نیمی از مردم جامعه ما به همین خاطر دین گریز شدهاند اگر نگوییم دین ستیز شده اند! استاد مروجی در این کتاب و در سخنان خودشان طعم و بوی تازه ای از این آیات و روایات به مخاطب خودشان میچشانند.
من این را خوب درک می کنم چرا که خودم تا چندی قبل یکی از همین آدمهای دین گریز و دین ستیز بودم! شنیدن کلام نورانی استاد من را به این سو کشاند که وقتی ایشان مثلا روایتی از حضرت رسول در کتابشان نقل میکنند که : «ارواح لشکریان صف کشیده هستند» و این روایت بارها و بارها در طول کتاب تکرار میشود و شرح و تفسیر میشود و باز دوباره در مبحث جدیدی از نگاهی تازه به این روایت نگاه میشود و باز دوباره این کلام نورانی را برای تو به تفصیل و بارها و بارها تکرار میکنند که من بدون اینکه بدانم جه اتفاقی درون من افتاده است خودم را اینگونه مییابم که گویی محبت خاصی در دل من نسبت به حضرت رسول ایجاد شده است! فکر میکنم گویی پیامبر اسلام «علم کل» بودهاند و کم کم دارم درک میکنم که چرا استاد ایشان را «عقل اول» مینامند و گویی واقعا معنای فلسفی و عرفانی این عبارات در درون من فهمیده میشوند! انکار نمیکنم که قبلا اگر در کلام یا نوشتهای به روایتی از معصومین برمیخوردم آن مطلب را ادامه نمیدادم چرا که تجربه شخصی که جامعه و رسانههای جامعه به من داده بود تصویری تاریک و غیر قابل اطمینان بود! قطعا لطف بیکران پروردگار بود که روشنی و مزه تازه و شگرفی از آیات و روایات را تجربه کردم و این معجزه را کلام و نوشته استاد در زندگی من ایجاد کرد.
«حکمت پهلوانی» اشعار زیادی از مولانا، حافظ و دیگر عارفان بزرگ دارد. استاد در قسمتهای مختلف داستان و برای تشریح بهتر داستان اشعار زیادی از غزلیات حافظ و دیوان شمس را در کتاب شرح و تفسیر میکنند و خواننده کتاب ارتباط خوبی با این اشعار پیدا میکند چرا که استاد وصف حال این عارفان بزرگ را در جایگاه عرفانی که قرار داشتهاند برای تو شرح میکنند. یک سوم ابتدای کتاب شرح سفر اول و دوم روحانی عارف است و خواننده کتاب این فرصت را دارد که حال عارف بزرگی چون حافظ و مولوی را در جایگاه خاصی که این اشعار را سرودهاند درک کند و این یک امکان مناسب برای خوانندهای است که کمتر با این اشعار آشنایی دارد و این شاید شروعی باشد برای درک بهتر اشعار مردان بزرگ تاریخ و اهل الله.
«حکمت پهلوانی» اهدا شده است به همسر گرامی و بزرگوار نویسنده کتاب و البته زاویه نگاه استاد به زن و همه آن آیات و روایاتی که در مورد زن داریم منحصر به فرد و بی بدیل است. در کتاب حرفهایی در خصوص زن و مرد و رابطه زن و مرد هست که جای دیگری نخواهی خواند و نشنیدهای! بسیار از روشنفکران دینی شنیدم و خواندم که روایات و اشعاری که از بزرگان دین و ادبیات گذشته برای ما به جای مانده است را یا سانسور میکنند، یا نمیتوانند درست تبیین کنند و روشنفکرترینشان انکار میکنند که اصلا چنین روایتی احتمالا از مولا علی نیست با توضیحات مفصل و دلایل منطقی که برایت میآورند. آنهایی که سانسور نمیکنند و کلام بزرگان دین در خصوص زنان را بدون تحریف برایت نقل میکنند، فقط در یک محیط مردانه میتوانند چنین کاری کنند و تو هرگز معنی واقعی کلام این بزرگان را درک نخواهی کرد و البته که نگاه تو به زن به عنوان یک موجود دست دوم و فرعی تنزل میکند. «استاد حمید رضا مروجی سبزواری» شاید تنها کسی باشند که میتوانند برای تو همه آن آیات و روایات را به گونهای تبیین کنند که نه تنها اصالت و درستی این صحبتها در خصوص زن و رابطه زن و مرد برای تو مسلم و بدیهی میشود، بلکه ارزش و مقام واقعی زن در نزد تو کاهش نمییابد که ارزش و مقام حقیقی ایشان برای تو کشف و فهم میشود.
«حکمت پهلوانی» حرفهایی در خصوص حقیقت عشق و رابطه زن و مرد و اینکه چگونه زن باعث سکون و آرامش مرد و جامعه است و اینکه چرا زن میوه و ثمره نهایی حیات است برایت میگوید که نگاه تو را نسبت به ماهیت زن دگرگون میکند. چطور میشود مردی از زنی یا زنی از مردی خوشش میآید؟ ریشه این کشش و جذبه آیا جسم، نفس، یا روح است؟ عشق حقیقی و عشق مجازی چیست؟ کدم عشق از روح آغاز میشود؟ چرا وقتی کنیزک عاشق زرگر سمرقندی است شاه وجود تو در بند است؟ چطور بیماری کنیزک مداوا شود؟ چرا فقط عشق است که نجات بخش است؟ نیاز به جنس مخالف از کجا شروع میشود و عشق افلاطونی چیست؟ و …؟ و سوالهای بیشتر اینچنین که پاسخ آنها را در کتاب باید جستجو کنی. این حقیقتی غیر قابل انکار است که در ادیان الهی و در اسلام حرفها و دستوراتی در خصوص زن و رابطه زن و مرد هست که اگر درست شناخته و به کار گرفته نشوند هرگز جامعه و بشریّت به آرامش و کمال نخواهد رسید همچنانکه اوضاع کنونی جهان شاهدی بر این مدعاست. کتاب «حکمت پهلوانی» بخش کوچکی از این حقایق را به بحث مینشیند و بی صبرانه منتظر کتاب بعدی استاد در «شرح مقامات حضرت فاطمه زهرا (س)» هستیم که حدس میزنم اسرار و حقایق بیشتری در این خصوص در کتاب بعدی استاد نگاشته شده است.
«استاد حمید رضا مروجی سبوزاری» در قسمتهای زیادی از کتاب «حکمت پهلوانی» خواننده خودشان را دعا میکنند و ادبیات خاص ایشان در دعا کردن خواننده به این متن هم سرایت کرده است و اجازه دهید این متن را اینگونه تمام کنیم که : آری ای عزیز که امیدوارم خداوند در ازل مطالعه این کتاب را روزی تو کرده باشد. برایت دعا می کنم عنایت الهی و نظر خاصان حق شامل حال تو شود که در اینصورت تو پس از مطالعه کتاب دیگر هرگز آدم قبل از مطالعه کتاب نخواهی بود و زندگی تو چیز دیگری میشود. متن پشت جلد کتاب را بخوان و اگر تکانی در دلت افتاد به خودت امیدوار باش که آن عنایت ازلی شاید شامل حال تو باشد و حلقه اتصال تو اکنون برقرار شده است ان شاء الله.
بسیار اوقات فریاد زورق نشینانی را در لُجّه آشفته و پُر آشوب بحر دنیا میشنوم خطاب به فرو افتادگان در این بحر که :
آی بیچارگانی که در حال غرق شدن در میان این خیزابهای دهشتزا و بیرهم و جانستان هستید!
در زورق ما در آیید تا در امان باشید از این امواج مهیب و کوبنده، که اگر چه کوچک است این زورق ما و خُرد، اما مدد از سفینه نوح دارد، و ما شما را در همین زورقها بدان کشتی میرسانیم که مأمن است و پناه.
اما دریغ که هر چه گوش فرا میدهم لبیّکی از این غرق شدگان نمیشنوم، جز هر چندگاهی صدای ضعیفی از سر ضعف و واماندگی، ولی افسوس که چه بسیارند غرق شدگان، و چه قلیلند کمک خواهندگان، که :
«و قلیل من عبادی الشکور»